تا به حال به مفهوم تسلیم شدن از نگاه معنوی فکر کردید؟ قاعدتاً در ذهن خیلی از شما عزیزان، تسلیم شدن مترادف یا در کنار «شکست خوردن» و «سرافکندگی» قرار میگیره. اما امروز میخوام در مورد یک پارادوکس صحبت کنم! دربارهی نوعی از تسلیم شدن که حاصل اون، دقیقاً پیروزیه! یک تسلیم معنوی.
معنی تسلیم شدنی که از اون صحبت میکنم، نجنگیدن در جایی است که جنگ بیهوده است و تنها هدر دهندهی زمان ارزشمند و انرژی است. نجنگیدن در مقابل چیزهایی که تغییر اونها در حوزهی قدرت ما نیست! در چنین جاهایی دانشجوی رشد معنوی آگاهانه عمل میکنه: طبق آموزهها، مرور میکنه که «آیا تغییر اون مسئله و موقعیت، در حوزهی توان من هست؟» و بعد تصمیم درست رو میگیره.
بگذارید با مثال توضیح بدم: آیا شما میتونید شخص دیگهای رو تغییر بدید؟ (شما تنها میتونید دیگران رو آگاه کنید. اما تغییر یک فرد تنها از عهدهی خودش بر میاد). آیا میتونید جلوی احساساتتون رو بگیرید و چیزی حس نکنید؟ آیا میتونید کاری کنید که وسوسهها یا افکار مختلف هرگز سراغتون نیاد؟ آیا جلوی مرگ رو میتونید بگیرید؟
اینها حوزههایی هستن که در کنترل ما (به تنهایی) نیستن! حالا در این موارد اگر شروع کنیم به جنگیدن برای تغییر اونها، اتفاقی که میافته فقط درد کشیدن، از دست دادن زمان و انرژی و بدتر شدن شرایطه! باید یاد بگیریم که بهجای صرف انرژیمون برای جنگیدن و تلاش برای تغییر چیزهایی که در قدرت ما (به تنهایی) نیست، یاد بگیریم تسلیم بشیم، یعنی به درک و عملکرد این مسئله برسیم که اون ماجرا در قدرت ما (به تنهایی) نیست و شروع کنیم به وارد کردن نیروی خداوند و دعوت از خداوند برای ورود به اون مسئله! بله دوست خوبم، تکرار کردم به تنهایی تغییر خیلی چیزها کار ما نیست، اما با همراهی خدا داستان چیز دیگری است…
۱- تعدادی از چیزهایی که در حوزهی قدرت شما نیست رو نام ببرید.
۲- به نظر شما تسلیم معنوی در چه جاهایی از زندگیتون باید اتفاق بیفته؟