روزی عزیزی در شرایطی بودند که انتخاب کرده بودند به افرادی خدمت کنند که این افراد نه تنها قدر خدمت‌‌های‌ ایشون رو نمی‌دونستند، بلکه علیرغم اینکه این عزیز با نیت عشق و خدمت و به رایگان وارد این مسیر شده بودند، مورد کم لطفی و بازخواست‌هایی هم قرار می‌گرفتند. روزی از من پرسیدند چطور به این آدم‌ها خدمت کنم؟ چطور انگیزه‌ی ادامه داشته باشم، به او گفتم اگر هدف خدمتت خداونده، اگر هدف خدمتت عشق الهیه، اگر هدف خدمتت بزرگ شدن روحته، لطفاً به روح الهی که در کالبد تک تک این آدم‌ها هست خدمت کن. لطفاً نوری که در وجود این انسان‌ها هست رو ببین نه سیاهی‌ها رو، لطفاً یادت باشه که تک تک این انسان‌ها توسط خداوند انتخاب شدند و کسانی هستند که خداوند انتخاب کرد که از روح خودش در کالبدشون بدمه! وقتی خدا رو در هر چیز ببینی، اونوقت می‌تونی خدایی بهش خدمت کنی.
این داستان رو گفتم تا از شما بپرسم نگاهتون به انسان‌های اطرافتون، اصلاً کلاً نگاهتون به انسان‌ها چطوریه؟ آیا در انسان‌ها می‌تونید اون نور و اون نقاط سفید و درخشان و زیبایی‌هاشون رو ببینید؟ آیا می‌تونید در هر چیزی به دنبال نور خدا بگردید؟ آیا می‌تونید با این نوع نگاه، خدا رو در همه‌ی اعمالتون شریک کنید؟
لطفاً در مورد مطلب‌ امشب فکر کنید و اون رو به تمرینی همیشگی تبدیل کنید، هر وقت در حال قضاوت انسان‌های دیگر بودید، هر وقت داشتید برچسب می‌زدید، هر وقت داشتید نقاط سیاه وجود دیگران رو می‌دیدید یا هر جا که انگیزه‌ی خدمتتون کم شد، نگاهتون رو به روح زیبای الهی که در وجود اون انسان دمیده شده متمرکز کنید و به مسیر زیباتون ادامه بدید.

۱- اگر انسان‌ها رو قضاوت نکنید، زندگی شما چه تغییراتی خواهد کرد؟
۲- اگر خداوند رو به نگاه و اعمال و خدمتتون دعوت کنید، زندگی شما چه تغییری خواهد کرد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *