اینهمه تأکید بر حضور برای چیه؟ اینهمه صحبت در مورد مراقبه؟ مگه اینها چه اهمیتی داره؟ شاید باید به اهمیت واقعی این بحث پی ببریم.
مثالی میزنم، شما فردی ثروتمند، دولتمند و قدرتمند هستید و فردی رو چون دوستش دارید به دفترتون دعوت کردید، برای او زمان کوتاهی اختصاص دادید و قراره در این جلسه به او فرصتهای عالی بدید که مثل شما بشه و میخواهید به او هدایایی بینظیر تقدیم کنید، وارد اتاق میشید و میبینید این شخص داره در طول اتاق دائماً و پر سرعت میدوه! از این طرف به اون طرف! و همزمان داره با خودش با صدای بلند حرف میزنه، شعر میخونه، جیغ میکشه، داد میزنه! تا به سمتش میری میپره سمت دیگر اتاق، صدای فریادهاش اجازه نمیده صحبت کنی! این جلسه به چه نتیجهای میرسه؟ وقت جلسه به پایان میرسه و او باید بره… بدون دریافت هدایا، بدون دونستن دلیل حضورش، بدون شناختن شما!
حالا این داستان ما در زندگی زمینیه! ما اگر دائماً در حال جابجایی در زمانهای گذشته و آینده باشیم، اگر ذهن ما دائماً در حال داد و فریاد و حرف زدن باشه، چیزی که از دست میدیم فرصت شنیدن صدای خالقمون، فرصت دریافت هدایا و لذتها، فرصت رشد و هر چیزیه که براش به این جهان آمدیم! به نظر شما چیزی مهمتر از این سکوت و حضور میتونه وجود داشته باشه؟! وقتی ساکت و حاضر و آرام بشیم، هدایا رو دریافت میکنیم، ما بیدلیل به این جهان نیامدیم!
واقعاً در زندگیتون چقدر آرام گرفتید تا خداوند با قلب شما از رسالتتون بگه؟ چقدر ذهنتون آرام گرفته تا در سکوت پیامهای خداوند رو دریافت کنید؟ دوست خوبم، حضور مهمه، خیلی مهم و هر چقدر که مراقبه و سکوت و حضور رو در زندگیتون بیشتر کنید، اتفاقات و هدایای زیباتری رو دریافت میکنید.
۱- لطفاً به میزان حضور خودتون در طول روز نمرهای بین یک تا ده بدید.
(یک کمترین میزان حضور و ده بیشترین میزان)
۲- چه برنامهی عملیای برای بیشتر هوشیار و حاضر بودن دارید؟ از چه زمانی آغاز میکنید؟
الان شدم دیگه ۶ فکر کنم
تمرین تنفس خیلی خوبه که به یاری خدا دارم انجام میدم