تقریباً تمام افرادی که تا امروز به عنوان معلم در خدمتشون بودم از من آموزههایی رو دریافت کردند که هر کدام از این آموزهها برای تغییر تمام زندگی خودشون و رقم زدن سرنوشتشون و حتی تغییر زندگی اطرافیانشون و نسلهای بعد از اونها کافی بوده! اما چرا فقط عدهی بسیار کمی از این آموزهها چنین استفادهای کردند و چنین تغییرات عظیمی رو تجربه کردند؟! مسئله آموزهها و معلم نیست! پس مسئله کجاست؟
مسئله اینه که یکی از حقههای قدیمی ذهن: «دنبال چیز متفاوتی گشتن» هست! ذهن شما با دریافت هر آموزه، میگه این آموزه سادهتر از اونه که کل زندگی من رو عوض کنه، یه چیز دیگه بدید! چیز دیگهای باید باشه! این نمیتونه راز خوشبختی من باشه!
و من به شما میگم: زیبایی مسیر معنوی در سادگی آموزههاست!
مثالی میزنم: الله اکبر! یک جمله است که روزانه بارها و بارها میشنوید و تکرار میکنید. چقدر از این کلمه آموختید؟ چقدر زندگی شما رو تغییر داده؟ چقدر وارد زندگیتون شده؟
خیلی ساده داره میگه: خدا بزرگتره.
خدا از چی بزرگتره؟ از همه چیز! از مسائل من! وقتی هر چیزی آزارت داد بگو خدا بزرگتره! این یعنی دستهات رو بده به دست خدا، دیگه نه ترس داشته باش و نه غم، چون خدا از مسائلت بزگتره!
یه وقتی به آدمها میخوای تکیه کنی، یادت بیفته که «خدا بزرگتره!» خدا از آدمها بزرگتره! چرا به آدمها میخوای تکیه کنی؟ چرا از آدمها میخوای وقتی خدا بزرگتره؟! یه وقتی افکار شروع میکنن به آزار دادنت، بگو خدا بزرگتره! خدا از افکار من قویتره! بهش توکل کن تا فکرهای ناخوشایندت رو بگیره! یه وقتی مغرور شدی، منم منم میکردی، فکر میکردی تو گردانندهی شرایطی و حس کردی کم آوردی، یهو یادت بیفته: خدا بزرگتره! خدا از من خیلی بزرگتره، من خیلی کوچولوتر از اینم که منم منم کنم! کارها رو به خودش میسپارم.
…
میبینید، الله اکبر! یک آموزهی الهی که در طول روز بارها و بارها میشنویم و حتی تکرار میکنیم، میتونم صدها صفحه از بسط دادن آموزههایی که این جمله برای ما داره بگم و تغییرات عظیمی که بهکارگیری این یک جمله میتونه در زندگی ما ایجاد کنه. به نظرتون بیش از حد ساده نیست؟!
پس لطفاً از این پس به جای نگاه کردن به سادگی یک آموزه، در اون عمیق بشید. لطفاً آنچه میآموزید رو به عمل تبدیل کنید و از کنار هیچ چیزی سرسری عبور نکنید، به دنبال چیز متفاوتی نگردید! آنچه در اختیار شماست برای تغییر شما و صدها نسل بعد از شما کافیست!
۱- در عملی کردن و استفاده از آموزههای دورهی رشد معنوی به خودتون نمرهای بدید.
( ۱ به معنای هیچ کدام از آموزهها رو به کار نگرفتم، ۱۰ یعنی تمام آموزهها رو عملی کردم و زندگی میکنم!)
۲- زندگیتون رو تصور کنید در حالی که در آن به عمق تمام آگاهیهایی که در اختیار شما قرار میگیره پی میبرید و اونها رو به عملکرد تبدیل میکنید! اون زندگی رو شرح بدید.