دیشب از شما پرسیدم اگر کاری که در حال انجامش هستید، آخرین کار زندگی شما بود چطور اون رو انجام میدادید؟ چقدر جوابهای زیبایی خوندم از شما… حالا سؤال من اینه که آیا کسی رو میشناسید که با اطمینان بدونه کاری که داره انجام میده، آخرین کار زندگیش نیست؟ از طرفی اگر میتونیم کارها رو انقدر زیبا انجام بدیم که گویی هر کاری که انجام میدیم یک جشن بیعیب و نقص و زیباست، چرا این کار رو همیشه انجام ندیم؟ چرا از تمام لحظات زندگیمون این جشن رو نسازیم؟
در آموزهها بارها در مورد بیعیب و نقص انجام دادن کارها، از من خواهید شنید و در مورد این اصطلاح یک توضیح مختصر به شما عزیزانم ارائه کنم:
بی عیب و نقص بودنی که در موردش صحبت میکنم اصلاً به معنای کمال گرایی و کامل بودن کارها نیست! بیعیب و نقص بودنی که در موردش حرف میزنم یعنی انجام دادن بهترین سعی و بیشترین کوشش در انجام یک کار، یعنی من اطمینان داشته باشم تمامیت خودم رو برای انجام یک کار گذاشتم. وظیفهای بیش از این در زندگی نداریم! بهترین سعی و بیشترین کوششمون رو به کار بگیریم و آگاهانه خطایی مرتکب نشیم، حتی قرار نیست اشتباه نکنیم! فقط قراره تکرار اشتباه نکنیم. اشتباه کردن وقتی آگاهانه و عمدی نباشه از نگاه عرشیانی ما زیباست، فرصت رشده، فرصت تغییره! اشتباهات تازه اگر عمدی و آگاهانه نباشه، فرصتهای تازه برای رشد ما رو فراهم میکنه، ما تلاشمون رو میکنیم که مرتکب اشتباه نشیم، اما انتظار غیر واقعگرایانه هم از خودمون نداریم! قرار نیست ما کامل باشیم، ما قراره بهترین تلاشمون رو انجام بدیم که به سمت کمال در حرکت باشیم.
۱- مثالهایی در زندگی خودتون پیدا کنید که اشتباهات غیر عمد شما باعث رشد شما شده.