از صدای ذهن برای شما گفتم و جمع‌بندی‌های شما خیالم رو راحت کرد که متوجه اهمیت موضوع شدید و از شما می‌خوام با تمرین تمرکز بر تنفس، در عمل بر خلاف درخواست‌های صدای ذهن و حفظ خودآگاهی و هوشیاری در شناخت این صدا استاد بشید و هوشیارانه با اون برخورد کنید.
حالا که از صدای ذهن گفتم، می‌خوام یک مسئله‌ی مهم رو با شما عزیزانم مطرح کنم و از شما می‌خوام که در موردش عمیق فکر کنید: اکثر مردم در خوابی هیپنوتیزمی به سر می‌برن! بله دوست من. بسیاری از رفتار‌هایی که امروز دارید، بسیاری از باور‌ها، بسیاری از الگو‌های ذهنی، بسیاری از عادت‌ها و هزاران گوشه از زندگیتون رو که نگاه کنید چیز‌هایی رو می‌بینید که از کودکی یا در طول زندگی برای اون برنامه‌ریزی شدید و هرگز هیچ چرایی برای اون نیاوردید! بسیاری از احساسات و خاطرات و تجربیاتی که با خودتون حمل می‌کنید، مربوط به جایگاه و شرایط امروز شما نیست! خیلی از چهارچوب‌هایی که در زندگی دارید، توهمی هستند و هیچ دلیلی برای داشتنشون وجود نداره؛ اما شما هرگز به چراییش شک نکردید! این یک خواب هیپنوتیزمیه!
به شما فرصت کوتاه یک بار زندگی داده شده! شما آزاد آفریده شدید و قدرت بی‌نهایتی در تغییر خودتون به شما اهدا شده و قوانینی هم در حمایت از شما وجود داره، مهم‌ترین قانون: وقتی شما خودتون رو تغییر بدید، زندگی و جهان بیرونتون تغییر می‌کنه و جمع‌بندی این جمله این میشه که شما قدرتی بینهایت برای تغییر زندگیتون دارید. حالا از این فرصت و قدرت چطور استفاده می‌کنید؟! به عنوان مثال، خیلی از افراد لباس‌هایی با رنگ‌های شاد و گل گلی نمی‌پوشن؟! تا حالا از خودتون پرسیدید چرا؟ به چهارچوب‌های ترس قضاوت زندگیتون نگاه کنید! دیگران چی می‌گن، دیگران چی فکر می‌کنن! ببینید این چهارچوب‌های توهمی چقدر فرصت رشد، تغییر و لذت بردن از زندگی رو از شما گرفته! بلند نخند، زشته! چرا زشته؟ کجاش زشته؟ چی زشته؟ یک عمر به خاطر تپل بودن یا لاغر بودنت اعتماد به نفس نداری اما هرگز از خودت نپرسیدی این معیار چاقی و لاغری رو کی گذاشته!!! کی گفته چاق‌ها یا لاغر‌ها زیبا نیستن؟! به تاریخ که نگاه کنی در طول تاریخ معیار‌های زشتی و زیبایی ظاهری هزاران بار و با تغییر زمان و مکان تغییر کرده، پس چه اهمیتی داره که الآن دیگران ظاهر تو رو زشت یا زیبا ببینن؟ (البته بحثم تأیید یا رد چاقی یا لاغری و بحث سلامتی نیست، منظورم معیار‌های قضاوت و زیباییه). دنبال چند تا از آرزوهاتون نرفتید، چند استعدادتون رو دنبال نکردید چون نگاه جامعه، استعداد، شغل یا توانایی دیگری رو تأیید می‌کرد و شما بدون اینکه بپرسید «چرا؟!»، به سراغ استعداد‌ها و توانایی‌ها و آرزوهاتون نرفتید؟! این یعنی هیپنوتیزم!
چیز‌هایی که در موردش صحبت کردم تنها چند نمونه از میلیون‌ها نمونه‌ایه که به واسطه‌ی این هیپنوتیزم عجیب، همه چیز به نظر عادی و طبیعی میاد و شما این سؤال مقدس رو نپرسیدید: «چرا؟» و حالا وقت بیداریه، وقتشه مواردی به ظاهر عادی اما در واقع کاملاً بی‌معنی و اشتباه رو در زندگیتون یکی یکی شناسایی کنید و به چرایی اون‌ها پی ببرید. وقتشه بسیاری از باور‌ها، عادت‌ها و اخلاق‌های به ظاهر عادی و طبیعی اما در باطن بی‌جا رو دور بریزید و از نو خودتون رو بازسازی کنید، تا زندگیتون از نو بازسازی بشه.

۱- لطفاً حداقل ده مورد از باور‌ها، عادت‌ها یا رفتارهاتون رو پیدا کنید و لیست کنید که بی‌هیچ دلیل منطقی حفظ کردید و بر اساس اون‌ها عمل می‌کنید.

2 پاسخ

  1. زود رنج بودن

    بیش از حد احساسی‌

    مهم بودن دیگران تا خودم

    گوش دادن ب همه الی ب خودم

    مهم بودن نظرات دبگران

  2. اینکه لباس‌های رنگی بیرون نمیپوشیدم
    زود رنج بودن
    نظرات دیگران خیلی برام مهم بود
    نمیتونم نظر خودم رو به دیگران بگم یا حرف دلم رو به کسی بگم مثلا من ازاین رفتار تو ناراحت میشم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *