میخوام از شما بپرسم نگاه شما به حقیقتی به نام «مرگ» چگونه است؟ چه احساسی نسبت به اون دارید؟ این اسم برای شما ترسناکه، اضطراب میاره، چه حسی رو با شنیدن نام این حقیقت تجربه میکنید؟ تا به حال به این فکر کردید که قطعیترین حقیقت این زندگی مرگه؟ دقت کردید که در طول تاریخ تقریباً کسی در مورد وجودش جر و بحث نکرده و همه خیلی بیصدا وجودش رو پذیرفتن و بهش احترام میگذارن؟ اونم در حالی که حتی در مورد گرد بودن زمین و شب و روز بحثهایی میشنویم!
وقت اون رسیده که از شما بخوام به جای ترسیدن از مرگ با او آشتی کنید! اصلاً چقدر مرگ رو باور دارید؟ سؤال عجیبیه اما بله دوست من، بخشی از هوشیاری معنوی که قراره در این دوره به اون برسیم اینه که ابتدا وجود مرگ رو باور کنیم و باهاش آشتی کنیم! اگر بخوام در مورد این مطلب برای شما بگم خودش دورهای کامل میطلبه، اما از شما میخوام مرگ رو باور کنید و از او بهعنوان یک مشاور ارزشمند کمک بگیرید! بله دوست من، مرگ بهترین مشاور شماست! مشاوری که در هر لحظهای که ازش سؤال کنید، به راحتی جواب شما رو میده! شما میتونید از این مشاور بپرسید که «آیا کاری که انجام میدم واقعاً مهمه؟ درسته؟ ارزشش رو داره؟» کافیه از او بپرسید که اگر در همین لحظه من رو لمس کنی، چه چیزی واقعاً اهمیت داره؟
مثال میزنم! اتفاقی افتاده و به شدت عصبانی هستید! چشمانتون رو ببندید و از مرگتون سؤال کنید: «اگر همین الآن قرار باشه با تو ملاقات کنم، مسئلهای که عصبانیم کرده چه اهمیتی داره؟» مرگتون به شما خواهد گفت موضوعی که براش عصبانی هستید در اون دنیا کوچکترین اهمیتی نداره! اما عملی که در هنگام عصبانیت انجام میدید اهمیت داره!
تصور کنید برای قیمت دلار و ارز، تمام وجود شما پر از تنش و استرس شده! کافیه چشمانتون رو ببندید و از مشاورتون بپرسید اگر همین الآن وقت رفتنم با تو باشه، مهمه که دلار چقدر بالا یا پایین بشه؟! قطعاً به شما خواهد گفت آرام باش، اونجا خبری از پول و این قیمتها نیست، مهم کارهای ارزشمندیه که با پولهات انجام دادی …
این جهانبینی میتونه روی تک تک اعمال و رفتار شما تأثیر بگذاره. از مرگ نترسید! این مشاور مهربان، میتونه تمام غمها و ترسهای شما رو با خودش ببره و موجی از عشق و خدمت و لذت رو به وجود الهی شما پیشکش کنه! کافیه او رو فراموش نکنید و همواره ازش مشورت بگیرید.
1- بعد از خواندن این مطلب چه احساسی دارید؟