دوست خوبم، علیرغم ارتعاش بالایی که شما در اون قرار دارید (اگر در ارتعاش بالای رشد نبودید امکان نداشت بتونید این مطلب رو مطالعه کنید، یا در این دوره شرکت کنید!)، گاهی اسیر حقهی عادیسازی ذهن میشید که قبلتر در موردش صحبت کردیم. لازمه گاهی تمریناتی که به ظاهر بدیهی و ساده میان رو با هم مرور کنیم تا متوجه بشید که آیا به علت بدیهی بودن و ساده بودن بعضی از تمرینات، اونها رو کمرنگ کردید یا ندیده گرفتید، یا آیا ذهن تغییراتی نامحسوس در اونها ایجاد کرده؟!
بیاید امروز روابطمون رو با هم مرور کنیم. انسانهایی با چه ارتعاشی در زندگی شما حضور دارند؟ آیا در روابطتون به شدت وسواسی و دقیق عمل میکنید یا با هر کسی در ارتباط و نشست و برخاست هستید یا بدتر از اون ذهنتون بعضی استثناها رو اعلام کرده و دلیل آورده که علیرغم این که این افراد در ارتعاش و مسیر درستی نیستند به فلان دلیل (مثلاً داری کمکش میکنی، به فلان کمکش نیاز داری، تو مثل اون نمیشی، تو فقط باهاش مراودهی مالی داری و …) مجوز ارتباط و نشست و برخاست با اونها رو صادر کرده؟
آیا افرادی نامناسب رو در دفترچه تلفن خودتون نگه داشتید برای روز مبادا؟! آیا برای حضور در میهمانیهایی با ارتعاش نامناسب ذهنتون به شما مجوز میده؟
لطفاً به سؤالات امشب صادقانه پاسخ بدید و اگر نیاز بود بیشتر در مورد همنشینان صحبت خواهیم کرد.
۱- آیا برای بعضی از همنشینان خودتون استثنا قائل میشید و با افراد غیر همارتعاش نشست و برخاست میکنید؟
بله / خیر / تقریباً
۲- آیا در دفترچه تلفن شما افراد نامناسبی وجود دارند که شمارهشون رو به بهانهی این که ممکنه کاری با اونها داشته باشید حذف نکرده باشید؟
بله / خیر / تقریباً
۳- آیا در انتخاب دوستان و همنشینان خودتون دقت خیلی زیادی به خرج میدید؟
بله / خیر / تقریباً
تقریبا ،البته خودم تنهایی رو دوست دارم و محل کارم دیگه مجبورم که افراد با من باشن ولی با این حال سعی کردم یا ذکر بگم یا فایل گوش بدم ولی باز حرفایی رو میشنوم پس هنوز ارتعاشم درست نشد.
بله دارم ولی نه اینکه بخاط اینکه یه روز کاری ازشون بخوام ولی هستن مثل اشنایان و فامیل
تقرببا